بروزترین



دانلود آهنگ جدید حجت اشرف زاده به‌نام از یادها رفته

ترانه‌سرا: امید صباغ نو و محمد مبارکی | آهنگساز: مهدی منافی | تنظیم: حمید اکبرزاده

Download New Music Hojat Ashrafzadeh – Az Yadha Rafte

حجت اشرف زاده از یادها رفته

آهنگ روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم
متن آهنگ از یادها رفته از حجت اشرف زاده

روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم
رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم
عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم
تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم

خورشیدی شدی که هر روز من دور سرت بگردم
زیبایی این جهان را در چشمت خلاصه کردم
جانا با تمام دنیا از عشق تو گفته بودم
افسوس عاشقم نبودی از یاد تو رفته بودم
عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم
تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم

روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم
رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم
عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم
تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم

دانلود آهنگ‌های حجت اشرف زاده


رمان ورود عشق ممنوع از نیلا

رمان ورود عشق ممنوع از نیلا

نام رمان :رمان ورود عشق ممنوع

به قلم :نیلا

ناشر: رمانسرا

حجم رمان : ۲٫۶۹  مگابایت پی دی اف , ۱٫۰۸  مگابایت نسخه ی اندروید , ۰٫۹۷  مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۳۳  کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه‌ای از داستان رمان:

ژاله دباغ دختری با اعتماد بنفس پایین و فوق العاده دست پاچلفتی که همیشه با تمسخر همکارانش روبروست و هنوز بعد از چندسال سابقه ی کار؛ همچنان کارمند جزء قسمت بایگانی شرکتشونه…

صفحه‌ی اول رمان:

ادما تو زندگي در برخورد با ديگران رفتار و اخلاقهاي متفاوتي از خودشون نشون مي دن و به نوعي با محيط اطراف و اتفاقات پيرامونشون ارتباط بر قرار مي كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضيا مي تونن خيلي خشك و جدي باشن مثل باباي خدابيامرزم انقدر خشك و جدي كه اگه يه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمي يوفتاد شام از گلوش پايين نمي رفت
و يا خيلي شوخ طبع و بذله گو………… مثل اقاي كيهاني دربون شركت
حرافترين و مزخرفترين موجودي كه تو زندگيم مي شناسم
كسي كه بزرگترين ارزوي زتدگيش خريد يه پرايد كار كرده است با نازلتريين قيمته

يا مي تونن فوق العاده لوس واز خود راضي باشن……………. مثل مژگان

در واقع مژگان كپي برابر اصل باربيه تازگيا دماغشو عمل كرده و فكر مي كنه زيباترين و بدون نقص ترين دختريه كه تو شركت وجود داره و خواستگار گر وگر از درو ديوار براش ريخته.

رمان تا تباهی

يا انقدر مهربون و دلسوز باشن كه ادم در كنارشون احساس شادي و شعف كنه …………مثل صاحب خ و نه عزيزم كه اگه اجاره يك ماهش عقب بيفته علاوه بر داد و بي داد هاي مداوم و گوش خراشش بايد تمام درسا و پروژه ي بچه هاشو يه شب مونده به تحويل بي كمو كاست انجام بدم

و در اخر اينكه مي تونن خيلي ساده ،خجالتي،ترسو، بي عرضه، بي دقت، حواس پرت ،زشت و بي نمك، باشن ………………. دقيقا مثل من
به طوري كه اگه كسي براي اولين بار با من برخورد داشته باشه كمتر از ۱۰ دقيقه حاضره كه دست به فجيحترين قتلها بزنه كه از دست من خلاص بشه
البته به ۱۵ دقيقه هم رسيده و این تو نوع خودش يه ركورد محسوب ميشه
اگه از اسمم بپرسيي بايد بگم هـــــــي بهترين گزينه تو تمام گزينه هاييه كه منو باهاش صدا مي كنن
نمونه بارز با بيشترين كاربرد ………هي دباغ……
براي صميمت در كار ……………….دباغ…….
اوج خفت و خواري…………………هوي….
در بين همكاران كه زياد باهاشون صميمي نيستم ………….ببين….
در بين دوستان صميمي ………….دباغي……
به علت شباهت فوق العاده من به این موجود ……………گربه

مي تونم بگم
در بسياري از موارد سبيلو هم بهم گفته شده كه بيشتر در جمع اقايون بوده
جايي كه من توش كار مي كنم يه شركت بزرگ خصوصيه كه وارد كننده و صادر كننده قطعات كامپيوتره
و من يه عنوان يه قطره ناچيز از این درياي بي كران همراه با قطره هاي بزرگ و كوچيكش مشغول به كارم

محل كار من يه اتاق كوچيك ۱۲ متري بدون پنجره و و تنها شامل يه ميز يه كامپيوتر و چندين كمد كه فقط توش پر شده از زونكنهاي رنگو وارنگ.

رمان فصل بادبادک ها

اوه يادم رفت يه ميز ديگه هم هست كه متعلق به اقاي حيدريه
بايد اقاي حيدري رو از نظر اخلاقي هم رده پدرم قرار داد چون چيزي از اون كم نداره هم از نظر سني و هم از نظر بد دهن بودن

كافيه يكبار همكلامش بشي حرف زدن خودتم يادت مي ره
تو این ۳ ساله خوب با اخلاقش اوخت شدم كمتر كسي باهاش راه مياد و يا به قول معروف حرفشو مي فهمه
من زبون نفهم كه تا بحال زبونشو فهميدم و این واقعا جاي شكر داره
امروز بر خلاف تمام روزاي ديگه كمي مهربونتره چرا ؟؟؟؟
چون قبل از ورود…. خودش براي خودش چايي اورد
كاري كه من هميشه بايد انجام مي دادم تا اون روي مبارك سگش بالا نياد
پس نتيجه مي گيرم امروز مهربونه و نبايد پا رو دم بي خاصيتش بزارم
حيدري- هي دباغ اون زونكن سال ۸۹ زودي بردار و بيار
– چشم الان ميارم ……بفرمايد اقاي حيدري
با فرياد……….دباغ…… دباغ
– بله؟

رمان اشکهایم دریا شد

حيدري- تو هنوز نفهميدي وقتي مي گم ۸۹ بايد كلشو بياري… پس فاكتوراش كدوم گورين
– اهان چشم چشم يه لحظه …اي خدا پس این فاكتورا كجان …… همين دوماه پيش اينجا بودنا …چرا پيدا نميشن….واي الان بفهمه هنوز دارم مي گردم سگ ميشه
حيدري- دباغ دباغ چي شد؟
– نيستش
حيدري- چي؟
– فاكتورا نيستن
حيدري- نيستن !!!!!!!!!!!!!! تو غلط كردي كه انقدر راحت مي گي نيستن
خودشو با اون هيكل پخمش به زور از روي صندلي جدا كرد و به طرف قفسهاي اتاق بايگاني


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دشت بزرگ اینجاست . . . برترکالا زندگی به توان 2 خاکستر زمان کُمد دیواری بسته بندی مواد غذایی,مبتکران صنعت پارس Cameron